جدول جو
جدول جو

معنی جامه خانه - جستجوی لغت در جدول جو

جامه خانه
خانه ای باشد که رخوت پوشیدنی و غیر پوشیدنی دوخته و نادوخته در آن نهند رخت خانه
فرهنگ لغت هوشیار
جامه خانه
جایی که در آن جامه های دوخته و نادوخته را نگه داری می کردند، رخت خانه، انبار البسه، برای مثال پشمینه پوش خرقۀ سالوس تا نسوخت / از جامه خانۀ کرمت خلعتی نیافت (کمال خجندی - لغتنامه - جامه خانه)
تصویری از جامه خانه
تصویر جامه خانه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جام خانه
تصویر جام خانه
نورگیر حمام، خانه ای که به دیوارهای آن آیینه یا شیشه نصب کرده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بسمه خانه
تصویر بسمه خانه
نگاشتخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باسمه خانه
تصویر باسمه خانه
بنگرید به بسمه خانه چاپخانه مطبعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جذام خانه
تصویر جذام خانه
بیمارستان مبتلایان به جذام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیبه خانه
تصویر جیبه خانه
زره خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانه خانه
تصویر خانه خانه
سوراخ سوراخ، خانه های متعدد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جذام خانه
تصویر جذام خانه
بیمارستانی که مبتلایان به مرض جذام را در آنجا نگهداری و معالجه می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خانه خانه
تصویر خانه خانه
خانه به خانه، دارای خانه های متعدد، دارای شکل های چهارگوش مانند صفحۀ شطرنج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جامه دان
تصویر جامه دان
صندوق چرمی که در آن لباس گذارند، چمدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبه خانه
تصویر جبه خانه
زره خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جامه راه
تصویر جامه راه
جامه ای که در سفر بر تن کنند، لباس سفر، جامۀ سفر، برای مثال نبود آگه که شاهان جامۀ راه / دگرگونه کنند از بیم بدخواه (نظامی۲ - ۱۵۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جامه دان
تصویر جامه دان
چمدان، صندوق چرمی یا فلزی که در آن لباس می گذارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جامه دان
تصویر جامه دان
صندوقی که در آن جامه ها را گذارند، اتاقی که در آن جامه ها را حفظ کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جامخانه
تصویر جامخانه
آئینه خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جامخانه
تصویر جامخانه
آیینه خانه، اطاقی که به دیوارهای آن آیینه نصب کرده باشند
فرهنگ فارسی معین